تو ای دل مهربان با من چه کردی
چه آهی از دلم دیدی چه دردی
چرا شکوه چرا ناله چرا غم
چرا گریه چرا باران چرا نم
مگر از دل خطا دیدی شنیدی؟
چرا یکدفعه از قلبم بریدی
تو تاریکی چراغِ روشنایی
چه دیدی دل پسندیدی جدایی
گناهم چیست ناگه من بسوزم
به نالیدن سپردی شب وروزم
دلت می بیند آن اشکِ بهارم
به چشمانت دلم را می سپارم
نرو تا دل ببیند زخم رازت
بسوزم گرچه دل جوید نیازت
کنارت دردِ من آسوده گشته
طبیبِ دل تویی ای گل فرشته
بدونت آسمان پر ابر و دود است
ملاک عاشقی بود و نبود است
به قابِ عکس تو مستِ نگاهم
نپرسیدی یه لحظه از سراغم
هوای دیدنت در من اثر کرد
به دنبالت دلم قصدِ سفر کرد
دلم می خواست پیشت باشم امروز
خدا می داند این سوزش نه دلسوز
بیا بی غم بشین بر قلبِ خسته
تک و تنها لبِ دریا نشسته
کنارم ساحلِ عشق آفرینی
نمی گم جای دل تا تو ببینی
کلید شادی در دستت عزیزم
نیایی با جهانم در ستیزم
بیا با روی خوش چون ماهِ پریا
بتابان در اتاقم رنگِ دریا
فضای خانه موجی آفریده
گمانم روی تو هر گز ندیده
تو پروانه شدی در باغ و بستان
بگردان شمع روشن در گلستان
ولی آهنگِ عشقت کم صدا داشت
دو تا نیزه تو قلبم بی خبر کاشت
جاسم ثعلبی (حسّانی) 14/11/1392
:: برچسبها:
آهنگ عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 1878
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0